لختی بخند خنده تو دیدنیست(با اجازه فرناز..شعر ماله اون بوده)

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 ق.ظ

فرناز چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:48 ب.ظ

قربان اجازه ما هم دست شماست... ما کی باشیم...؟! چاکریم...

فرشاد شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:28 ق.ظ

بعد از مدتی شرایط اجازه داد سری به وبلاگت بزنیم.
گویا نه شرایط عوض شده.نه احساسات نیهلیستی و نه علائق شخصی(عکس مربوطه).
موفق باشی

محدوس شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:10 ب.ظ

سلام به همگی ،
آقا فرشاد عزیز واجد شرایط : فقط می خواستم بگم که اگر همیشه آدمها رو تا این حد ساده کنی ، در حد یه خبر روزنامه یا اتفاق پیش پا افتاده ، در درجه اول شان انسانی خودت رو بردی زیر سوال و البته سطحی نگری رو هم که آفت جوامع به ظاهر روشنفکری ماست ترویج کردی به قول عزیز فروغ که :
« و روز وسعتی است که در مخیله کرم روزنامه نمی گنجد » واسه همه آرزوی موفقیت و بلندنظری می کنم ( که البته خودم متاسفانه از آگاهی و انصاف که لازمه بلند نظریه بی بهره ام )
(‌راستی مهدی من دیوونه سبک بازی حاتمی و حتی قیافه اش هستم ـ بی رودروایسی باید بگم از لحن اندام تا راه رفتن و ریتم بیانش ـ و باهات کاملا موافقم ، « سخن از روز است و پنجره های باز / سخن از پچ پچ لرزانی در ظلمت نیست / سخن از گیسوی خوشبخت من است ......» )

فرشاد دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:18 ق.ظ

نفهمیدیم این محدوس با ما بود؟؟؟؟؟ ما فقط سلام کردیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد