خیلی خوب اتفاقات معمولی همون هایی بود که فرناز گفت(رجوع به نظرات پست قبلی).
اما مهمترین اتفاق دیروز افتاد. با ارزشترین هدیه فرهنگیمو گرفتم. کتاب گرانسنگ و فصیح به همراه یک دنیا واژه جدید. کتاب دن آرام. بازم من باید در اینجا اسم یک نفر رو ببرم:
 عطا
عطا سیفی
محمد عطا سیفی
 سید محمد عطا سیفی
آقا من الان چی باید بگم .داشتم از خوشحالی می ترکیدم !!!

بعدشم من کجا غر زدم داشتم حقیقت رو می گفتم آبجی!!

از آمدنم نبود گردون راسود 
وز زفتن من جاه وجلالش نفزود 
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود 
این آمدن و رفتن من از بهر چه بود
 
خوب وقتی هیچ خبری از هیج جا نیست چی باید نوشت ؟

وقتی آدم ناراحت و بی اعصاب یه گوشه اتاقش افتاده ویا وقتی حالش مثل بچه آدم خوبه هیچی  برای یه آدم خوابگاهی بهتر از پیج کردن اسمت به خاطر تلفن زدن یه دوست خیلی خوب بهت حال نمی ده.هرچند ۵ دقیقه بعد می دونی این مکالمه تموم میشه.

                                    عطا مرسی!!!!

هزار باره خاطراتم تقدیم تو باد.