Je t'aime de tout mon coears
تکرار شعر وکلاه
آواز وشورۀ عرق
موج و قدم
ماهتاب تنهایی،زمان را درکش
هنگامه گام شب است!
وخواب پتو از گذرگاه نفس همقطار بر می خیزد...
تن به خیال خاطرۀ وروشکا می سپارم
و با هم راه می رویم در خیابانهای تمیز،خیابانهای برف،خیابانهای اختیار
-خبردارِ تحکم بی نظمی بر رختخواب بی آرامش-
آه،روزهای آب،روزهای سادۀ آرام،روزهای سینما
انتظارتان را در ساحل های بی اجازه میکشم.
2/7/85 .پادگان حسن رود.انزلی
پ.ن.مرسی دکتر جوزن که این جمله رو بهم یاد دادی. |