جز اینقدر نتوان گفت در کمال تو عیب
که مهربانی از آن طبع و خو نمی آید
1-دن آرام رو تموم کردم.
2-کلیله و دمنه خریدم.
3-دو هفته بعد احتمالا دفاع می کنم.
4-بعدشم می رم سربازی...
5- دارم به این نتیجه می رسم که یه جورای ساخته شدم که ابزار بشم .ابزاری که خودش درد میکشه اما...
6-دیالوگ های فیلم سکس و فلسفه مخملباف رو خوندید .چند تای جالبشو می ذارم اینجا(هرچند با بعضی هاش موافق نیستم):
گفتم اول عشق گرمه و آخرش سرد. عشق معجزه یک لحظه است. هیچ معجزهای اگه خودش دوام نیابد با هیچ قراردادی دوام نمییابد.
*************************************
ـ دیگر کسی به عشق نیندیشید و هیچ کس دیگر به هیچ چیز نیندیشید در خیابانهای سرد شهر جز خداحافظ خداحافظ صدایی نیست.
*************************************
ـ همه چیزهای جدی جهان برای من مضحکه. همة حرفهای مهم یا فلسفههای مهم سفسطه است. ما تنها هستیم و تنهایی ما تقدیر ماست. ما تنهائیم.
*************************************
7-مهم نیست عزیز، از اینکه یه خورده بد برخورد کردم معذرت می خوام اون چند روز ذهنم خیلی مشغول بود.
8- آخرش: روزگار عجیبیه ... خیلی دوست دارم که با طیب خاطر برگشته باشه سر زندگیش و یه روز که دارم تو خیابان چتر بدست راه می رم اونو با بچه اش ببینم یا اینکه امیدوارم اصلا دوباره ببینمش.
عجب داستانی بود این صفحه اش. |