پول و روشنفکری

وقتی که آدم از اتوبوس شرکت واحد پیاده میشه ودستاشو محکم توی جیب خالیش میکنه و درحالیکه دانه های ریز برف رقصان رقصان روی سر بدون کلاهش میریزه و خودش رو کاملاْ جمع میکنه تا ذره‌ای از گرمای بدنش رو از دست نده ودر عین حال مسیر بین تجریش تا نیاوران را از جلوی مغازه‌هایی با البسه واشربه واغذیه میگذرونه ...آدم بی‌اختیار به یاد اسکروچ می‌افته وخودشو با کارمند بدبخت اون مقایسه میکنه....بنابراین من هم این کار رو کردم....

راستش وقتی بی‌پول میشم بیشتر احساس روشنفکری میکنم و می‌تونم راحتتر بنویسم درواقع خودم رو دانشجویی در دهه ۵۰ میبینم که توی حزب توده است وداره از آرمانهای خودش مینویسه..هر چند من جدیداْ از احساساتم مینویسم

به هر حال هماکنون منتظر شاگرد خصوصی‌ام هستم تا پولم رو بیارن....آهان اومدن فعلاْ برم بعداْ بقیشو مینویسم

خوب کلاسم تموم شد و مقداری از پولم رو گرفتم ........

دیگه روشنفکر بازی بسه.....به دنیای بورژواها خوش آمدم!!!!

سوال روز:راستی چرا پرتوی گامای با انرژی کمتر توی کبالت ۶۰ از انرژی بیشترش در اسیلوسکوپ پررنگتر دیده میشه؟؟؟؟؟(در دتکتور یدور سدیم)؟؟؟؟

*عاشقانه:نمی دونم شاید تو اینگرید برگمنی و من همفری بوگارد....؟؟؟؟


تحشیه:همین الان عکسهایی به دستم رسید که دلم را به درد آورد ...
اخه مرتیکه تام کروز خانم به اون خوبی (نیکول کیدمن) رو ول کردی که هیچ جلوی ملت دست یه دختر دیگه رو میگیری...تفو بر تو که چنین کردی...
 http://www.moviejustice.com/forums/index.php?showtopic=2872&st=120