اَه..دیروز یه خیلی مطلب نوشته بودم موقع send کردن پرید..دیگه هم وارد بلاگ‌اسکای نشد...
بماند..
بنده دیروز در این موارد توضیح دادم:
در مورد انتخابات بی خیالش...
تبریک به مناسبت ورود آزادگان لبنانی  و کمدی قطع برنامه های جمهوری اسلامی و نمایش این ورود !!!!
در روابط خارجی مساله اصلی آمریکاست..فقط نوع نگاه فرق داره!!!

مهمترین موضوعات:

گزارشی از مراسمGolden Globe  :(برای دیدن عکسهاش اینجا رو کلیک کنیدو یا اینجا
و یا اینجا)
 
در ابتدا عرض کنم بنده هنوز از تصمیم احمقانه آکادمی در عدم نامزدی بهترین بازیگر زن جهان(غیر لیلا) خانم نیکول کیدمن در شگفتم...برای همینه که canne رو دوست دارم

در این مراسم این خانم روی سن رفت تا نامزد های مرد را معرفی کنه ..و اسم این مرتیکه تام کروز رو هم برد...طرف داشت از ذوق می مرد..هی میخندید وکف می زد ..پیش خودش می گفت الان میرم جایزه رو می گیرم تو پوز کیدمن میزنم..زکی!!! شون پن برد تازه نبود کلینت ایستود گرفت!! شایدم داشت می گفت چقده من مَردم که زن به این خوشگلی رو طلاق دادم!!!

مرتیکه احمق ..حق تو همیناست!!! 


این جک نیکلسن عجب با حاله... اون ته نشسته بود هر کی میرفت بالا یه تیکه بهش مینداخت ...تازه سوتم میزد..خودشم رفت بالا بازیگر زن رو معرفی کرد. چالیز ترون بود.. دم گوششش گفت:
nice in relax  یا چیزی شبیه این!!!

داشت یه خانواده از هم میپاشید چون بزرگداشت  مایکل داگلاس بود که کنار زن زیباش کاترین زتا جونز نشسته بود...
بعد تیکه فیلما رو نشون دادن..از جمله فیلم
basic instinct ..واون صحنه توی کلوپ و خانم استون و....... خودتون می دونید!!! خوب من اگه جای زتا جونز بودم با لنگه کفش دنبال داگلاس می کردم... تازه شارون استون هم جایزه رو داد..

خانواده ای که از هم می پاشید!!
البته در این صورت مایکل هم باید با کارد دنبال کاترین می کرد به خاطر فیلم
Entrapment و صحنه راه رفتن روی پای شون کانری...عجب صحنه مشتی بود نه

بعدش حرکت زشت هالیوود بود که آقای صدیق برمک (جایزه بهترین فیلم خارجی برای "OSAMA" و
برنده احتمالی اسکار) رو صدا کردن..فکر کنم یا رو از دم در اومد یا از بین تماشاچیان بیرون سالن ..انگار راهش نداده بودند...فیلم در مورد یه دختر در دوره طالبان که می خواد درس بخونه تریپ پسرا رو مزنه ..تو این مایه ها..مخملباف+باران مجید مجیدی+تصویر برداری عالی...

برنده کار گردانی هم خانم  Sofia Coppola  (دختر فرانسیس کاپولای معروف) برای فیلمThe Lost in translation شد. 

در نهایت بنده و دوستم به چیز بسیار مهمی نظرمون جلب شد..اول به میزای جلوی بازیگرا..بعد یه خورده زوم کردیم(زیاد لازم نبود)...اشربه ای(آب شنگولی خودمون) رو بر روی میز مشاهده کردیم که هزار بار آرزو کردیم کاش ما هم بازیگر هالیوود و یا کارگردان شده بودیم تا در این مجالس آنچنانی با چنین اشربه(توجه فقط اشربه بود) شرکت نماییم!!


جشنواره فجر بیخیالش ..
بهش فکر نمی کنم چون فکر نداره..

فیلم جدید
هم: یه فیلمی شبیهAmerican pie فکر کنم شماره ۳ بود...اما خیلی بی مزه تر..فقط یه سری صحنه های تحریک آمیز تر ....

عاشقانه:
بی خیال عشق مشق..به قول شعر جدید هاتف:

ای دم به تله نداده ها بگو باریکلّا!!
من هشتصد هزار بار به شما توصیه کردم تو دام نیافتید از هول این حرفا!!!

یا شبیه این جملات(در مورد آدمای مجرد)

البته اگه ایشون دارن این وبلاگو میخونن به عرض برسانم:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند وبخارا را!!

ایضاً:

غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین مجمرش روی است و مشکین سایبان ابرو

اصلاً بنده از مجنون و فرهاد و خسرو و وامق و رامین و شکسپیر in love (بدون صحنه های غیر اخلاقیش) و همفری بوگارت در کازابلانکا(این یکی موردی نداره!!!) و ..-دیگه چه فیلم دیدی مرده عاشق باشه من همونم- بیشتر عاشق ترم!!!!!