حیف

اینکه کنسرت استاد شجریان برگزار می شه و من نمی رم خیلی ناراحتم.فکر کنم بلیط بی بلیط.

از پروژم ۷۰ درصد چرندیات اولیشو نوشتم فصل آخر که اصل کارم هست مونده.

اوضاعم بهتر از پست قبلیه.فقط جدیدا اخلاق بدی پیدا کردم که باعث شده از خودم بدم بیاد.هر وقت میام خونه اینجوری میشم.

حوصله فیلم دیدنم فعلا ندارم.

اینجا هم اومده خوب تر بشه زده همه چی رو خراب کرده.تا یاد بگیرم لینک بذارم مردم.تازه آدرسهای قبلی رو هم یادم رفته!!

 

دیشب به سیل اشک ره خواب می​زدم


خدایا...این دیگه چه بازیه داری در می آری
یقه منو می خواستی بگیری چرا به یکی دیگه گیر دادی.از اون خوبتر گیر نیاوردی !!
اون که..
اون که این وسط گناهی نداره فقط چون می خواستی منو بازی جدید بدی باید اونو هم تو این بازی دچار دردسر بدتر از مال من بکنی؟؟

چرا.زندگی اینقدر نامرده!!

سرم پره شعره:
تا چه بازی رخ نماید...
مارا سریست با تو که گر خلق روزگار...
شمشیر نگسلاند ....
از بخت یاری ماست...
شاید که چو وا بینی...
این چه استغناست یارب....



درد کشیدن و صبر کردن کار ماست شاید...

فردا....
آه فردا چی میشه؟؟؟؟

من اختیار خود را تسلیم عشق کردم

همچون زمام اشتر بر دست ساربانان

 

حضورت آرامش است

****
دارم پروژه ام رو انجام میدم گفتم عنوانش چیه:
بررسی وطراحی پرتوهای سینکروترون برای تصویربداری پزشکی

همین.
******
کاش زودتر بیای....