دیشب بعد یک هفته تولد گرفتم.اما به نظر من تولد آدم روزیه که همه دوستای خوبش به خاطر اون جمع بشن بیان سینما و بعد با من بیان بیرون.
رفقای خوب!(عطا؛عباس ؛فرناز ؛امیر ؛سپهر؛طناز؛عاطفه و نازلی(دوست جدیدمون؟؟؟))
از این که دیشب با من بودین ممنون!!!.
دیشب که اومد اتاق توی همه هدیه های خوبم دنبال یه تیکه نوشته از دوستام میگشتم.اما نبود.بعد فکر کردم که وقتی حرفها و احساسات است دیگه نوشته ها به درد نمی خوره و نوشته ها فقط وفقط از حقیقت ما رو دور می کنه.فقط افسوس که ما آدمهای فراموشکاری هستیم وبعد یه مدت یه برگه کوچیک می تونه ما رو به لحظات خوب گذشته ببره و به بخشی از حقیقت برسونه...
امیدوارم ایندفعه لااقل من فراموش نکنم.
******************************
راستی یه سوتی هم دادم...به طرز احمقانه ای روز دوم مرداد (فوت شاملو) یادم رفت.یه اشتباه لپی صورت گرفت
*****************************
ایول خانم حاتمی..ایول
*********************************

  

خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان    

کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان

 

بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم

کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان

 

دل داده را ملامت گفتن چه سود دارد

میباید این نصیحت کردن به دلستانان

 

دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوش رو

تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان

 

من ترک مهر اینان در خود نمیشناسم

بگذار تا بیاید بر من جفای آنان

 

روشن روان عاشق از تیره شب ننالد

داند که روز گردد روزی شب شبانان

 

باور مکن که من دست از دامنت بدارم

شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان

 

چشم از تو برنگیرم ور میکشد رقیبم

مشتاق گل بسازد با خوی باغبانان

 

من اختیار خود را تسلیم عشق کردم

همچون زمام اشتر بر دست ساربانان

 

شکرفروش مصری حال مگس چه داند

این دست شوق بر سر وان آستین فشانان

 

شاید که آستینت بر سر زنند سعدی

تا چون مگس نگردی گرد شکردهانان


- در کاست پیوند مهر بیت یکی به آخر خوانده نمی شود-

  

(سعدی)

عجب کاست عالیه این پیوند مهر شجریان.
نظرات 5 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:30 ب.ظ

سلام مهدی تولدت مبارکککککککک.دیشب خیلی حال دادی ممنون. خیلی خوش گذشت.

مانی!!!!!!!!!!!!!!!!! چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:43 ب.ظ

تولدت مبارک...

[ بدون نام ] دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:10 ب.ظ

تولدت مبارک ... مهدی تو میدونی داره چه اتفاقی میفته؟‌ به نظرت واقعا کسی هست که بدونه ؟ مهدی کاشکی یه اتفاقی میفتاد که آدم میتونست بفهمتش٫ نه ؟‌

فرناز شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:33 ب.ظ

بنویس دیگه!

سیاوش دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:54 ق.ظ http://www.goodday.blogsky.com

سلام به دوست عزیز آقا مهدی .
از اینکه میبینم دوستانم از سعدی و مولانا و ... مینویسن هوش از سرم میپره و خیلی خوشحال میشم که میبینم تنها نیستم .
ممنون که این غزل سعدی عزیز را به ما هدیه کردی ولی پیشنهاد میکنم برای مسائل پیش پا افتاده از شعر این بزرگان معرفت استفاده نکن .
وبلاگ شما را از یاهو پیدا کردم .
به داروخانه(شراب خانه) ما بیا تا شادیها کنیم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد