دیشب ناخودآگاه سراغ کتابهای شریعتی ام رفتم.کمی خواندم و ناگهان یادم آمد که فردا سالروز شهادتش است.

شریعتی برای من یادآور روزهای آگاهی است.روزهای که در هر حرکتی و جنبشی هدفی می دیدم.روزگاری که دغدغه ام نه ایراد از فلان حرف دوست یا چنان رفتار او که اندیشه ام غم کودک جلو سینما عصرجدید بود که گدایی میکرد.

روزهایی که غلیان احساس وظیفه بودم وخودم را خارج دایره کوچک لباس و خورد و خوراک می دیدم.

چند وقت پیش دوستی به طعنه وشوخی من را به یاد روزی انداخت که با دوستان در شیراز بودیم و من درباره مثلث شوم تاریخ از دید شریعتی(زر و زور و تزویر) حرف زدم و او می گفت که چقدر آن روز به من خندبدند .می گفت آن روز جو گیر شدم...اما ...اما من آن روز را هزار بار بهتر از امروزخودم... هزار بار بهتر برنامه کوه رفتن ...بهتراز همه فیلمهایی که میروم وبهتر از..وبهتر از...وبهتر از..وبهتر از..می دانم. چه آن روز از ته قلبم سخن میگفتم.از روی ایمانم.
 و این نه گله وشکایت از آن دوست که تذکاری برای یک روح آشفته است.

 

شریعتی برای من سیلان حرکت بود تا در منجلاب روزمرگی غرق نشوم.شریعتی قطب نمای اندیشه هایم بود.محک من برای درستی وحقیقت.محکی که مدتهاست آن را کنار گذاشته ام و گمراه شده ام و غرق شده ام.


شریعتی برای من شریعتی بود که علی به همراه داشت.

 

(نوشته مال صبح شنبه 28 است)

نظرات 2 + ارسال نظر
مهم نیست... چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:59 ب.ظ

سلام .
خیلی وقته که اینو خوندم٫ ولی هیچی به نظرم نرسید که واسه ش بنویسم.
چند روز پیش دیدم داری وبلاگ گردی میکنی ٫ گفتم لابد یه سری هم به خونه ی خودت زدی ! آخه آدم دوتا موقع دلش میخواد بنویسه. یکی وقتی خودش خیلییییییییییی نمینویسه٫ یکی وقتی خودش مینویسه ! خوب گویا اینبار حالت اول شامل حال شما شده.
موفق باشی. خدانگهدار.

عبدالرضا چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:07 ق.ظ http://www.payab.blogsky.com

دوستان : سلام وبلاگ دوم من با عنوان خاطره شریعتی مردی که کلمه بود منتشر شد
http://www.payab.blogsky.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد