عیدانه

اول اینکه ببخشید دیر شد.
بعدشم ..
دیشب رفتیم سینما.من عطا فرناز طناز و کاوه ومحمد.ژاله نیومد.جای وروشکا هم خالی بود.
فیلم به شدت مزخرف.وعده دیدار.

راستی حتما شعرای محمد رو برید بخونید.

در مورد نظرات می خواهم آخر سالی بنویسم:
ا-از محدوس متشکرم بخاطر نقدش :)
۲-عباس ما چاکریم قربان.هیچ وقت به پای شعرای تو نمیرسه.

"حیف نیست این روز را به استاد تقدیم کنیم رفیق خورشید"

۳-از  مهم نیست ;که خیلی هم برام مهمه; متشکرم.ببین هیچ وقت به خاطر کارایی که فکر می کنی درسته برای دیگران توضیح نده و احساس نکن روت کم شده!! بعدم نه بابا دکترا رو اشتباها گفتن بپرس می فهمی همش تو شرکتم.(اسکرووووووووچ) .مرسی مرسی مرسی.
۴-از عطا که وبلاگم رو می خونه و نظر نمی ده متشکرم.
۵-از فرناز که دیگه وبلاگم رو نمی خونه و یا می خونه و به روی خودش نی آره متشکرم
۶-از سپهر و محمد و طناز و کاوه و ژاله و امیر و علی و وحید و بهناز و شهره به خاطر اینکه با ما(من وعطا و فرناز-پایه های همیشگی) کوه اومدن متشکرم.
۷-از دنیا متشکرم به خاطر اینکه اجازه میده من باشم


از تو متشکرم وروشکا که تو شعرا و توی لحظه های ناراحتی باهامی.

یه شعر جدید می خواستم بنویسم یادم رفته فردا مینویسم

------
احساس مشترکی است عشق
چه تو داشته باشی چه نه او
چرا که در یک زمانیِ وجودمان
                                        غرق خواهیم شد.
احساس مشترکی است زندگی
چه تو دانسته باشی چه نه او
چرا که زیستن خود یک کلامی است
                                          در چنبره دردها.
احساس مشترکی است مرگ
چه تو خواسته باشی چه نه او
چرا که نابودی سرراست ترین واژه تمام فرهنگ هاست.
نظرات 3 + ارسال نظر
محدوس یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:17 ب.ظ

سلام ؛
مخلص آقا مهدی ( دکتر ) گل گلاب !
من در این لحظه صرفا در حال انجام عمل شنیع ترولینگ بوده و در حالت شطرنجی به سر می برم ، هیچ حرفی ندارم جز اینکه بگم من اولین نفرم ( نه لزوما آدم ) که به روز آوری وبالگ نسبتا تخته شده مهدی رو جشن گرفتم ، برای خالی نبودن عریضه واسه مهدی و وروشکا آرزوی های خوب خوب می کنم !
ارادتمند ، محدوس .

طناز چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 03:12 ب.ظ http://endlessgreatpleasure.blogspot.com

اعتراض رو فریاد کردن هم هنر می خواد! که مال من فقط منعکس می شه به خودم!!
آقای دکتر ! چه خبرا؟ مرسی از همه برنامه های تفریجی و فرهنگی ت!
خوب باشی هوارتا! به ماهم بورسیه بدینا آقای دکتر

فرناز چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 10:57 ب.ظ

اینم نظر... یه نیگا بکن ببین چند قرنه ننوشتی!!! از این به بعد زود زودتر بنویس!!!:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد