Splendour in the Grass

 

What though the radiance  

which was once so bright

Be now for ever taken from my sight,

Though nothing can bring back the hour

Of splendour in the grass,

of glory in the flower,

We will grieve not, rather find

Strength in what remains behind;

In the primal sympathy

Which having been must ever be;

In the soothing thoughts that spring

Out of human suffering;

In the faith that looks through death,

In years that bring the philosophic mind.

 

            William Wordsworth

 

آن فروغ درخشان

که زمانی در برابر دیدگانم می درخشید

اکنون برای همیشه از نظرم ناپدید شده است,

گرچه هیچ چیز نمی تواند

شکوه علفزار

و طراوت گلها را به ما بازگرداند,

اما غمی نیست ,

باید قوی بود و به آن چه به جای مانده است , امید بست 1;

به علایق نخستین

که هنوز باید پا برجا باشد;

به پندارهای آرامش بخشی که

از میان دردهای آدمی سر در می آورد;

به ایمانی که در هر مرگ ظاهر می شود,

به سالهایی که افکار فلسفی را به بار می آورد.

 

 

1-برگرفته از دوبله فیلم شکوه علفزار (الیا کازان)

 

 

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
... شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.xyz3.blogsky.com

قشنک بود.
اگه وقت داری نوشته منو بخون و نظر بده.

سرمه چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 06:57 ق.ظ

من که ندیدمش فیلم رو...اما از شعره خیلی لذت بردم...تو کیجا بودی این چند وقت بابا؟؟

عباس دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 02:10 ب.ظ

می بینم که من که اینجا نمیام تو هم اصلا نمیای.(میگن دل به دل راه داره)البته من و تو از بس با هم حرف می زنیم که من دلم برت تنگ نمیشه که بیام اینجا ولی نگفته بودی تو شرکت دسته گل به آب دادی
در ضمن جون مامانت یه روزی قرار کوه بزار که منمن بتونم بیام

داود دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 02:44 ب.ظ http://golhaye-dawoodi.persianblog.com

سلام مهدی جون. نگفتی دست به کیبورد شدی و وبلاگ مینویسی. به هر حال خوشحال شدم. در اولین فرصت لینک وبلاگتو در وبلاگم میذارم. موفق باشی.

بانوی باران سه‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 01:40 ب.ظ http://pouyehm.persianblog.com

زیبا بود .......به ما هم سری بزن خوشحال میشم

فرشاد دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 02:40 ق.ظ

خدا را شکر.گفتم از دست رفتی. همین قدر امید هم فعلا غنیمته

آیدین یکشنبه 3 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 08:34 ق.ظ http://idin.net

این داستان همان دختری نبود که مشاعرش را باخت و آن پسرک را رنجور کرد؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد